۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

گناه مصدق چه بود !





گناه مصدق چه بود

سلطنت طلبان هنوز که هنوز است از کورش بزرگ و داریوش و انوشیروان و رضاشاه سخن گفته و ستایش می کنند اما وقتی به نام مصدق می رسند  او می شود استخوان های پوسیده و یا گذشته باید به گذشته سپرده شود ... امروز فقط اتحاد !! و یا بنا برگفته آیت الله خمینی " او هم مسلم نبود " لجن نامه های کیهان و رسالت و ... ، سید محمود کاشانی پسر آیت الله کاشانی و مهدی عبدخدائی ضارب دکتر فاطمی و ... در درون و چند رسانه نوشتاری و تصویری سلطنت طلبان و چند تنی دست پرورده بیگانه در بیرون کشور وارد گود شده و علیه دکتر مصدق مزخرفاتی را سر هم کرده و برای دلخوشی اربابان  بزرگشان ارائه می دهند. در این راه حزب الله ای و شاه الله ای در یک صف گام بر می دارند با اینکه ازدیدن ریخت هم بیزارند !! چرا ؟

چون نام مصدق بیش از پیش بر سر زبان افتاده است بویژه نسل جوان. همین امر است که حزب الله و شاه الله ای را بوحشت انداخته  و کلاه خود را پس معرکه می بینند.

مصدق بت نیست  او راه رستگاری را نه در پیش پای ما بلکه ملت های در بند استعمار و استبداد خاور زمین نهاد که تا جهان بر پاست این مکتب هم پا برجاست.

 گناه بزرگ مصدق این بود ، ازهمان  روزی که روی کار آمد ، مجری آزادی و عدالت و دموکراسی شد و اجازه داد که مخالفانش آزادی کامل داشته و علیه دولت ملی هر عملی را انجام دهند تا جائی که بنا بر دستور آیات عظام ، الوات و چاقو کشان به سرکردگی شعبان بی مخ ) تاج بخش بعدی ) بخانه اش یورش بردند ( نهم اسفند ماه 1331 ) یا ترور دکتر فاطمی توسط فدائیان اسلام و یا ربودن و بقتل رساندن تیمسار سرلشگر افشارتوس رئیس شهربانی کشور و یا تظاهرات و اغتشاشات هر روزه خیابانی افراد حزب توده علیه دولت ملی و ... اگر مانند حکومت های بعدی چند نفری گرفته و به جوخه اعدام سپرده می شدند و یا در زندان ها با داغ و درفش از مخالفان پذیرائی میشد دیگر کسی جرأت نمی کرد دست به اغتشاش بزند.

اما این آزاد مرد تاریخ کشورمان ، پابند آزادی و دادگری بود و اعتقاد داشت که هر اقدامی باید با موازین قانون مطابقت داشته باشد و عدالت را در نظر گرفت.

گناه دیگرمصدق این بود که مانند محمدرضا شاه ، نه امام زمان را دیده بود و نه حضرت عباس او را در سقوط به ته دره ، نجات داده بود نه در طول عمرش به مکه رفته و لبا س احرام برتن کرده بود و نه به زیارت مشهد و قم و شاه عبدالعظیم که در بغل دستش بود می رفت.

 عیب بزرگ دیگرش این بود که فقط به ایران می اندیشید و اینکه ملت آزاد باشد و مردم خود برسرنوشت کشورشان حاکم گردند.

 
مهران ادیب